حالم خیلی بد است 

آنقدر که گاهی ناخودآگاه روزبه بغلم می کند 

چقدر او بیشتر از تو می فهمد

دیروز هم در بازار حال ناخوشی داشتم خیلی خراب بودم 

لحظهرای آنقدر به تنگ امدم که از خودم بیخود شدم و نزدیک بود فریاد بزنم آهای مردم من حالم خیلی بد است کسی هست مرا بفریاد برسد 

دور و برم را نگاهی کردم بچه ها با نشاط جوانی داشتند می دویدند و جلوی من می رفتند تا مغازه ی دلخواهشان خرید کنند 

خودم را جمع و جور کردم از خدا کمک خواستم 

نمیدانم چرا اینقدر حالم بحرانی شد 

آخر تمام مغازه هایی که تو وارد آن می شدی و یک راست بسراغ لباسهای رنگارنگ نه میرفتی و . سخت مرا آزار میدهد

بچه ها می گویند این مغازه فقط نه است برویم و . دلم آتش میگیرد 

دوست دارم تو بودی و باز با همان مناعت طبعت خرید میکردی و تا آنجا که مقدور بود خرج اضافه ای برایم نتراشی و. گاهی که نداشتم شرمنده ات نشوم و . 

خوبیهای تو را نمیتوانم بشمارم که انچه میگویم الا یک از هزاران است .

عزیزجان من چرا زندگی شیرین و آرام مان را خراب کردی و راهی هم بزای بازگشت نگذاشتی و . 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دلنوشته بررسی و تحلیل رخ داد های سیاسی ایران با دیدی منصفانه دروغ ها و خرافات ملحدین پخش تراکت در تهران گردو چت|چت گردو| با مدیریت محسن سایت وب سئو Melissa طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل سپتیک تانک