همیشه می گوید من بعد از پدرتان هم پدر بودم و هم مادر
گاهی از تکرار این جمله مکدر میشدم و معنی اش را سطحی برداشت میکردم
اما حالا که تو بیش از دوماه است رفته ای کم کم دارم این معنا را متوجه میشوم
خیلی سخت و طاقت فرساست همیشه تو بودی و من اجازه نمیدادم از کارها اذیت بشوی و حتی الامکان کمکت میکردم
ایامی که در سفر بودی هم خودم کارهای خانه و آشپزخانه را انجام میدادم البته وقتی نزدیک بود تا بیایی دیگر فقط ظروف را تل انبار میکردیم تا خودت بیایی و بیکار نباشی .
اما حالا که واقعا نیستی خیلی حس پدر و مادر بودن همزمان سخت و طاقت فرساست
از کار که به خانه میرسم قبل از آنکه دستی به آب بزنم وارد آشپزخانه میشوم
اگر قرار باشد ناهاری اماده کنم اول ناهار را آماده میکنم و آشپزخانه را تمیز میکنم
آشغالها را در سطل قرار میدهم و ظرفها را دذ ماشین لباسشویی و چند روزی یکبار لباسهای کثیف بچه ها را درون ماشین لباسشویی قرار میدهم و.
جدا زحمات خانه هم حالت خاص خودش را دارد و میخواهم به این وسیله از زحمات تو در ایام زندگی مشترک مان بصورت خاص از تو قدردانی و تشکر نمایم و دستان مهربانت را ببوسم !!!
درباره این سایت