چقدر در چشم همه بودیم 

چقدر اسپند دود میکردیم 

چقدر به فقرا کمک کردیم و صدقه دادیم و از چشم مردم بد میترسیدیم 

یادت هست درخت وسط حیاط منزل مان چگونه از وسط دو تکه شد و . 

چهار چشمی مراقب تو و بچه ها بودم 

یادت هست گاهی ی هو میگفتم دلشوره دارم و نگران تو و بچه ها میشدم و صدقه میدادم 

مادرم می گفت کارهایی که می کنید را رسانه ای نکن و نگذار کسی سر از کارها و موفقیت هایتان در بیاورد 

بخدا خیلی تلاش کردم و مراقبت میکردم 

تا چشمان حسودان و نااهلان و نامحرمان آخر تاثیر خودش را گذاشت و ما را از هم جدا کرد 

نمیدانم ی هو چی شد 

چقدر از تذکرهایم ناراحت میشدی و اذیت میکردی 

البته من تصور میکردم تو محرمی و دلت با من است 

نمیدانستم تو منتظر ی همچه روز تلخی هستی 

برای من سخت دشوار است که این ویرانه را ببینم 

تو رفتی و مرا با یک دنیا خاطرات تلخ و شیرین رها کردی و نمیدانم ناراحتی یا خوشحالی 

نمیدانم آیا مثل جریان ارتباط عاشقانه ات با امین قول و قرار جدایی از من را گذاشتی تا بهم برسید ! نمیدانم و نمیتوانم این اعمال شیطانی ات را باور کنم

با کمال پررویی و وقاحت نامه داده ای که من زندگی مان را دوست دارم و مرا به خانه برگردان !!! عزیزجانم

کدام خانه کدام زندگی 

ویرانه ای است دل و جان من و فرزنذان پاک و معصوم مان و زندگی مان !!!

چنان با احساسات مان بازی کردی و رفتی که تا قیامت خدا میسوزیم و میسازیم و امکان بازسازی هم نیست 

ای کاش در جنگ کشته شده بودم تا این روزهای تلخ را نبینم 

بخدا بارها از خدای مهربانمان گلایه کردم که چرا من از دوستانم بازماندم و درگیر این زندگی ناجوانمردانه شدم 

حالا از آن محفل و خانه ی قشنگ مان من مانده ام زمین سخت و آسمان بلند

ای کاش زودتر بچه ها را به سرانجام برسانم و بمیرم 

از کاروان چه ماند 

جز آتشی به منزل. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خانه آرزوهای من دانلود بازی و برنامه های گوشی و کامپیوتر/سافت گیم Gwen کالای چوب نجاران ttiran Hair Transplantation Via Fit Method مطالب سرگرمي شرکت سمپاشی نگین دشت