همیشه تا دلم می شکست و دلتنگ می شدم و مشکلات دنیای دون آزارم میداد

وضو می گرفتم و رو به قبله می نشستم و برای دوستان شهیدم می نوشتم و خیلی آرام

می شدم

حالا از زمانی که تو رفته ای همیشه گرفته و دلتنگ و افسرده ام !

برای دوری تو  ، برای زندگی قشنگ مان ، برای خنده های سر سفره ی بچه ها و دست

گرفتن برای غذائی که درست کرده بودی ، برای جمعه ها و ایام تعطیل که با عشق

خوردن صبحانه خوردن با تو و ناهار خوردن دسته جمعی ،

یادت هست همیشه تا سفره پهن میشد

دعا میکردم خدایا این جمع مان را متفرق نکن و حفظ مان کن !

نمیدانم چرا آن دعا را میکردم ولی همیشه نگران شما و فرزندانم بوده و هستم

گاهی نگرانی هایم افراطی میشد و تو ناراحت میشدی و می گفتی اینقدر نگران نباش !

حالا نشسته ام و به لحظه لحظه ی زندگی قشنگ مان که بدست تو تاراج و ویران شده

با حزن و اندوه و حسرت می نگرم !

آنقدر حالم بد میشود که گاهی به همکاران می گویم اگر مشکلی برایم پیش آمد

فوری به 115 زنگ بزنید .

همان 155 نحسی که تا تو بی هوش شده بودی از خانه زنگ زدم و گفتند چون عمل

جراحی اش زیبائی بوده است سرویس نمیدهیم و خودتا به بیمارستان بروید .

خاک بر سر بهداشت و درمان مان که کلی پول مفت میخورند و نتیجه کارشان این

برخوردهاست .

ای خدا از دلم !!!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آدمک کوکي مجله آنلاین اُکسی Oommmooonnnn فرهنگ مجازی آشپزی با آشپزباشی تور زمینی وان از تبریز ساده درمان شوید کتاب جامع آزمون صلاحیت بالینی رایگان و به روز احوالات پاره وقت